Single ...یاد گرفته ام تنهایی را به بودن درجمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم ... Single |
من عاشق شطرنج هستم....چون یاد گرفتم همیشه موجودی باهوش تر هم هست...حتی زمانی که باشم مست از قدرت...همیشه باور داشتم زندگی مثل شطرنج ، یک بازی که من سرباز این بازیممممم ..
اما نمی دونستم چرا من روی زمین یه جسم اضافه ام...با انکه می دونستم زمین با حرکت کنسل کننده خودش سرباز خورشیده...اما من سرباز کیم..خدایا مهره اول حرکت کرد..
پا های من خسته اند...پا های تو چطور....چشمهای من غمگینن ...چشمهای شما چطور...من خسته ام از همه چیز...خستگی تو از چیست...پس
حرکت نکن...نفس نکش...پلک نزن...فقط منتظر باش...
فقط یه نگاه میگه ..بکن دوباره بازی چون پشت تو نبود تا حالا کسی ...اما الان هست همه بچه ها همراه حق متعالی..
حالا حرکت کن،نفس بکش،پلک بزن،چون این بار ما برنده ایم.....
پس تو هم مثل من مجرمی ،چون چشم هایت را بستی............
تو هم مجرمی در این دنیا پس حفه شو نکن از من دفاع پس حکم امشب من اعدام من نیست..اعدام دست جمعی ما هاست..
خدایا چرا دوباره مات شدم...پس همه مهرها رامیشکنم تا دیگه بازی نکنم...می دونی تو مثل من نیستی..جاهای دور توی ذهنت نرفتی....چیزای بد ندیدی...تا حالا در حال مستی ..باد تمام زندگیت را نبرده...
اما حکم من اعدام است...تا حداقل از دنیا انتقام بگیرم..من مجرم...جرم ..اینه به میوه ممنوعه نزدیک شدم...حکم اینه که گفتم...راه توبه هم ندارم..چون من جسدم...شاید بعد از مرگم آذاد بشم از این زندان گمنام....
اینجا هرکس رفیقه بچگی هاشو، کشته باشه برنده است
نظرات شما عزیزان: