Single ...یاد گرفته ام تنهایی را به بودن درجمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم ... Single |
وقتی دلم می گیرد می نویسم برای تو ولی همه می خوانند الا تو
وقتي شيرها پاكتي اند...
وقتي پلنگها صورتي اند...
ايراد نگير..
عشق ها هم ساعتي اند
رسم زندگی چنین است می ایند/میمانند/عادت میدهند/میروند و دلمان میگیرد
این است تاوان دل بستن؟؟؟؟؟
همدم تنهایی شب های من ، اشک است و بس / مرهم زخم دل تنهای من ، اشک است و بس
گر نمیبینی غمی اندر نگاه خسته ام / آنچه میشوید غم از چشمان من ، اشک است و بس .
دلتنگی های من به تو رفته اند ، آرام می آیند ، در سینه می نشینند ، دیگر نمی روند .
عزیزم حسادت نکن ، این که بعد از تو بغل گرفته ام ، زانوی غم است !
بیا و همین یک بار ...
با تمام زنانه گیت مردانگی کن ...!
بگو میمانم و پای حرفت ...
حرف که نه!
"خودت" برای همیشه بمان …
این روزها همه به من
د لـتنگــی
هدیه می دهند
لطفا آتش بس اعلام کنید!
تمام شد
دلم...!
دلم خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی واســــــت تنــــــــــــــگ شـــــــــــــــــــــده کـــــــــــــــی دیــــــگــــــــه میـــــــــــــخوای بــــــــــــــرگـــــــــــــردی.
بـــــــــابــــــــا تـــــــو کــــــه ادعـــــــــای مـــــعرفتــــــت خیـــــــــلــــی مــــی شــد پـــــــــــس کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو؟؟؟
وقتی منو ساکت میبینی بدون حرفی هست....
بدون دردی هست
بدون که من اگه به حرف بیام همه چیو خراب می کنم حالا میخواد کوه باشه یا آسمون
یا زندگیت...
تا بفهمی با من چه کردی....
یاد خاطره ها آتیشم میزنه
کی میفهمه من چی میکشم؟منی که همیشه لبخند رو لبامه
بيا خودمان باشيم
تو حرف بزني ، من نگاه كنم
من نگاه كنم ، تو بخواني
و بعد لبخند بزنيم بر اين همه ديوانگي
براي انتقام از
فرداهايي كه براي ما نيست
چـشمانم را روي هم مي گذارم
بلکه يادت را فراموش کنم…
تـو بگو دلــکم
مگر مي شــود يــک عـمري را فراموش کـرد؟
دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد !
به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر ترانه هایم خشک شد ! به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم ! به حرمت بوسه هایمان ! نه ! تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی ! قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد ! قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم ………………….
یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم
امروز هم گذشت
با مرور خاطرات دیروز
با غم نبودنت..و سکوتی سنگین
و من شتابان در پی زمان بی هدف
فقط میروم ..فقط میدوم
یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما
گرمی مهر تو را میخواهند
غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند
میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی
صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی
فقط صدایی مبهم
قول داده بودی برایم سیب بیاوری
سیب سرخ خورشید
سیب سرخ امید
یادت هست؟؟؟
و رفتی و خورشید را هم بردی
و من در این کوچه های تنگ و تاریک
سرگردانم و منتظر
برگی از زندگی ام را ورق میزنم
امروز به پایان دفترم نزدیکم
از بچگي به من آموختندهمه را دوست بدار
حال که بزرگ شده ام
و
کسي را دوست مي دارم
مي گويند:
فراموشش کن
فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است
چشمانم غرق در اشکهایم شده ….
دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
هر بار که می خواهم به سمتت بیایم، یادم می افتد که دلتنگی بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست …!
تمام سعیمو میکنم دیگه اشتباه نکنم...!!!